عکس هایی از تمساح که کبابشان کرده اند !!! نظر شما چیه؟؟؟
در این مجموعه نمونه هایی زیبا از عکسی از هرکول زمان قاجار را تماشا می کنید .
عکس های جالب دختران مصنوعی چینی,قبلا خبرهای در مورد زن مصنوعی چینی در سایت ها درج شده بود و اینک یک شرکت چینی به صورت گسترده در حال فرستادن این زنان مصنوعی در بازار است!
یک سایت چینی در مصاحبه ای با صاحب شرکت تولید کننده این عروسک های انساننما گفت: هدف ما سازندگان انسان مصنوعی کمک به جامعه بشری است بخصوص جوانان بعضی کشورها که در محدودیت به سر میبرند!
ادامه مطلب...
معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ از دستگیری متهم پرونده آزار و اذیت در یک کلینیک دندانپزشکی پیش از خروج وی از کشور خبر داد.جزئیاتی درباره پرونده آزار خانم منشی در دندانپزشکی را در پرشین وی بخوانید .
آزار خانم منشی در دندانپزشکی
سرهنگ علی ولیپور گودرزی در توضیح این خبر گفت: 29 تیرماه پروندهای با موضوع آزار و اذیت منشی خانم در کلینیک دندانپزشکی از کلانتری 134 شهرک قدس به اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ ارجاع شد. شاکیه پس از حضور در اداره شانزدهم به کارآگاهان گفت: فردی به عنوان بیمار به کلینیک دندانپزشکی مراجعه کرد، اما با سوء استفاده از خلوتی داخل کلینیک به سمت من حمله ور شد و مرا مورد آزار و اذیت قرار داد.
شاکی در توضیحات تکمیلی به کارآگاهان عنوان کرد: ساعت 19:00 مردی حدودا 50 ساله به کلینیک دندانپزشکی مراجعه کرد و درخواست نمود تا پزشک نسبت به معاینه ایشان اقدام بکند؛ به ایشان توضیح دادم که پزشک بعدازظهرها ویزیت ندارند و من نیز صرفا برای نوبت دهی به بیماران و پاسخگویی به تلفنها در مطب حضور دارم. این شخص با اطلاع از تنها بودن من در داخل مطب، ناگهان به سمت من حمله ور شد؛ دیوانه وار مرا مورد ضرب و شتم قرار داد و پس از آزار و اذیت از داخل مطب متواری شد.
ادامه مطلب...
وقتی در خیابان عاشق شدم فکر می کردم همای سعادت روی شانه ام نشسته و من پس از ازدواج با قدرت به همه آرزوهایم می رسم اما … ماجرای برده جنسی شدن دختر را در ادامه بخوانید.
برده جنسی شدن دختر
این ها بخشی از اظهارات دختر 19 ساله ای به نام عاطفه است که تصاویر زننده ای از او برای بسیاری از بستگانش ارسال شده بود. این دختر که به همراه مادرش و برای اعلام شکایت از عامل انتشار عکس ها به پلیس مراجعه کرده بود درباره چگونگی ماجرا به مشاور و مددکار اجتماعی پلیس فتا گفت:
از چند سال قبل پدرم در پی یک سکته مغزی خانه نشین شد و 5 برادر دیگرم تامین مخارج زندگی ما را به عهده گرفتند. من کوچک ترین فرزند خانواده بودم و در کلاس دوم دبیرستان تحصیل می کردم که پدرم بر اثر عوارض بیماری درگذشت آن روز همه مشغول برگزاری مراسم ترحیم بودیم که من برای برقراری ارتباط تلفنی با برادرم وارد کوچه شدم در این میان جوانی که با چشم هایش مرا تعقیب می کرد گوشی تلفن همراهش را به سوی من دراز کرد که همین موضوع موجب آشنایی من و قدرت شد.
ادامه مطلب...